بهطور متوسط هر هفته یک یا 2خبر به نقل از پلیس میخوانم که در تعطیلات پایان هفته 30 نفر یا 50 نفر کشته شدهاند، یا در تصادفات بزرگراههای شهری، فلان تعداد کشته شدهاند. نمیدانم، شاید آن درد قفسه سینه مال این باشد که در پیشانی خودم میبینم من هم روزی قربانی این تصادفات جادهای باشم! شاید احساس شود که تعداد خودروهای ایران خیلی زیاد است.
از خیلیهای دیگر هم مرتب شنیدهام که ایران خودرو و سایپا مثل نقل و نبات ماشین میدهند بیرون. اما این مال آدمهایی است که گذرشان به آن سوی آب نیفتاده باشد، چه در این صورت دیدهاند که کشورهایی با تراکم خودروی بسیار بالاتر از ما نه به اندازه ما کشته میدهند نه زخمی.
مثلا طبق آمار اعلام شده، قاره اروپا، حدود 330میلیون اتومبیل دارد و ایران حدود 9میلیون، ولی تلفات ما با آنها برابری میکند، چرا؟
اگر از فرهنگ رانندگی، استاندارد خودروها و جادهها، قوانین بازدارنده و مسائلی از این دست بگذریم به نکتهای اساسی میرسیم. همه چیز در ایران حضوری است: ثبت نام حضوری است، دریافت خدمات حضوری است، خرید حضوری است، اصلا ما فکرش را هم نمیکنیم که مثلا پشت اینترنت بنشینیم و خرید کنیم چون اساسا گشتوگذار حین خرید بخشی از فرهنگ خرید کردن در ایران است و لذتش چه بسا بیشتر از خود خرید باشد؛ چون تفریح دیگری نداریم. بانکداری ما حضوری است و به هر فعالیتی که در دور و بر ماست بنگریم میبینیم که حضوری است.
اما در دنیای پیشرفته برای هر کاری، اول از روشهای ارتباطات راه دور استفاده میشود. تلفن، فاکس، پست و اینترنت، برای همین درست شده است! به همین جهت قیمت استفاده از این فناوریها در آنجا اندک، ارزان و چیزی نزدیک به رایگان است. حتی واقعا در برخی کشورها مثل کرهجنوبی و عربستان برخی از این خدمات کاملا رایگان است، یعنی سیستم اداره کشور، شما را تشویق میکند که برای هر کاری پشت اتومبیل ننشینی و راه مرکز شهر را در پیش بگیری؛ حال برای دریافت یک خدمت یا خرید یک کالا یا پیگیری یک پرونده.
ایمیل در آنجا حکم سند را دارد و در اینجا به پشیزی نمیارزد و به همین دلیل بسیاری از دستگاههای دولتی ما روی پرتالهای بهاصطلاح الکترونیکشان اصلا ایمیل ندارند.
باور کنید ارتباط مستقیمی هست بین حداقل سرعت و حداکثر سرعت در راههای واقعی با حداقل سرعت و حداکثر سرعت در راههای مجازی. هر چقدر حداکثر سرعت تعیین شده برای شهروندان در راههای مجازی کمتر باشد بر حداکثر سرعت آنها در راههای واقعی افزوده میشود.
کندی اینترنت یعنی تردد بیشتر شهروندان در شهرها و جادهها، یعنی تلفات بیشتر جادهای، یعنی کشتار و قتل عام عمومی در هر کوی و برزن، یعنی زخمیشدن و لتوپارشدن شهروندان بیگناه این مملکت و هزار و یک پیامد بعدی آن. الکترونیکی نشدن دولت و سازمانهای اداری، یعنی آلودگی بیشتر هوا، یعنی مصرف بیشتر سوخت، یعنی مصرف بیشتر هزینهها، یعنی دهها درد و مرض روانی لاعلاج و در یک کلام یعنی کشوری جهان سومی!
اخیرا کنفرانسی تحت عنوان « دفاتر پیشخوان خدمات دولت و بخش عمومی غیردولتی» در تهران برگزارشده و مسئولان مختلفی در آن داد سخن دادهاند و در باب مزایا و کارکردهای الکترونیکیشدن دولت، حرفهای خوشمزهای زدهاند که آدم حظ میکند. طرح و برنامههای ارائه شده در این کنفرانس برای حذف بورکراسی اداری در دستگاههای دولتی بسیار جالب و قابل توجه بود. از جمله اینکه گفته شده: «دولت 10 برنامه تحول نظام اداری را فراهم کرده که از این 10 برنامه حداقل6مورد به دولت الکترونیکی گره خورده و اولویت اول ما دولت الکترونیکی است.
در برنامه پنجم توسعه باید 70درصد خدماتی که دولت به مردم ارائه میدهد، الکترونیکی شود و تا امروز 500 خدمت احصا شده و تا پایان برنامه پنجم باید 300 مورداز این خدمات، بهصورت الکترونیکی به مردم ارائه شود که البته امروز تعدادی از این خدمات تقریبا بهصورت الکترونیکی ارائه میشود. محور بعدی، تجارت الکترونیکی است که تکلیف شده 20درصد تجارت داخلی و 30درصد تجارت خارجی باید الکترونیکی شود.
بخش قابلتوجهی از ترافیک و آسیبهای ناشی از آن بهدلیل سفرهای زائد صورت میگیرد، مردم حداقل 10 تا 12 بار برای حل یک مسئله اداری باید مراجعه داشته باشند. ما فقط کمتر از 30درصد از فیبرهای نوری کشور استفاده میکنیم، در حالیکه امروزه در دور افتادهترین روستاهای ما فیبر نوری وجود دارد. در تلاشیم که در سالجاری خدماتی که بیشترین اربابرجوع را دارند بهصورت الکترونیکی به مردم ارائه دهیم.» می بینید! مسئولان از من و شما هم بهتر در باره فواید و کارکردهای دولت الکترونیک اطلاع دارند، خیلی بهتر ! فقط نمیدانم چرا وضعیتمان هنوز همین است که هست.